نافرمانی مدنی و تهدیدنرم در ادبیات سیاسی دهه اخیر به عنوان جنگ نرم مطرح شد. این نوع جنگ با فروپاشی شوروی شروع و تاکنون ادامه دارد و متکی بر تهدید و قدرت نرم است. آمریکاییها با استفاده از این نوع جنگ تاکنون موفق به تغییر چندین رژیم سیاسی در کشورهای مورد نظر شدند. انقلابهای رنگی که در چندین کشور بلوک شرق و شوروی سابق رخ داد، نمونهای از جنگ نرم است. با توجه به شکست و ناکامی دشمن در برخورد سخت با جمهوری اسلامی، غرب پروژه براندازی نرم را در دستور کارخود علیه جمهوری اسلامی قرار داد. چرا که امروزه شیوههای براندازی سخت به دلایل مختلف کارایی چندانی ندارد. از این رو برخی از گروههای اپوزیسیون مردم ایران را با روشهای مختلف به نافرمانی مدنی تشویق میکنند. این پروژهها در چندین کشور به مرحله اجرا گذاشته شد، برخی موفقیتآمیز و برخی با شکست مواجه گردیدهاند. در این مقاله با استفاده از مرور منابع و بررسی مفهوم شناسی نافرمانی مدنی و مطالعه تطبیقی آن در کشورهای گرجستان، اوکراین، قرقیزستان با جمهوری اسلامی ایران پرداخته است؛ و نتیجه بررسی چنین است که با عنایات حق تعالی، هوشیاری مردم و پیروی از رهبری، میتوان تهدیدها را پشت سر گذاشت. و تجربه هم نشان داده است که مردم در برابر چنین حوادثی با هوشیاری و استفاده از قدرت هوشمند جمهوری اسلامی ایران میتوانند دشمن را در موضع انفعال قرار دهند.